تنبك از نظر نوازندگی، صوت و ساختمان فیزیكی اش در عین ظاهری ساده، یكی از پیشرفته ترین و پیچیده ترین سازهای كوبه ای پوستی دنیا محسوب می شود، به ویژه كه در دهه های اخیر با همت تنبك نوازان پیشرفت شایانی كرده است و در این میان باید به حسین تهرانی، پدر تنبك نوازی نوین ایران اشاره كرد، زیرا آغاز حركت با او بوده است. ضرب نام مناسبی برای این ساز اصیل ایرانی به نظر نمی رسد و نام تنبك بهترین نام برای جلوگیری از چند اسمی بودن این مهمترین ساز كوبه ای پوستی ایران است.
تنبك از نظر سازشناسی جزو “طبل های جام گونه” است و جالب است اشاره كنیم كه بنا بر پژوهش های اخیر نگارنده، برخی از طبل های جام گونه، هم از نظر ساختمان فیزیكی و هم از نظر لغوی شباهت به تنبك ایران دارند.
نام های گوناگون تنبك در طول تاریخ بررسی شده و حتی به رد پای تنبك ایرانی در دیگر ممالك می توان اشاره کرد. به طور كلی اطلاق كلمه ی “ضرب” به این سازایرانی كوبه ای پوستی غلط است، البته نه به خاطر عربی بودن این واژه. اگر به فرهنگهای گوناگون فارسی مراجعه كنیم، برای این واژه معنی های بسیاری نوشته اند كه یكی از آنها “زدن” است. با در نظر گرفتن معنی های گوناگون این واژه، ممكن است بگوییم كه چون عمل “زدن” روی این سازایرانی انجام می گیرد، آن را “ضرب” گفته اند. آنگاه بلافاصله این پرسش مطرح می شود كه مگر”سه تار” را كه آن هم یك ساز ایرانی است، “نمی زنند”؟ پس چرا به آن “ضرب” نمی گویند.
(دختر تنبک زن در زمان قاجار)
دكتر ضیاءالدین سجادی (استاد دانشگاه) می گوید: ضرب هم كه به این آلت موسیقی گفته شده ظاهراً به مناسبت آن است كه اصول ضرب و آهنگ را با آن نگاه می داشتند و این قول برای توجیه این واژه به حقیقت نزدیكتر است. در تتمیم این قول باید بگوییم كه با “سه تار” و سایر آلات مشابه آن، “اصول ضرب و آهنگ” را نگاه نمی داشتند و فقط با تنبك و دیگر آلات مانند دف و دایره “اصول ضرب و آهنگ” را نگاه می داشتند. غرض از نگهداری “اصول ضرب و آهنگ” همانا حفظ “ایقاع” (اصطلاح قدیمی ریتم دوری) است و ایقاع در موسیقی حكم عروض را دارد در شعر، گرچه ضرورتاً “ایقاع” از عروض دقیق تر است.
اسم پهلوی این سازایرانی “دُمبَلَگ” است. چنانچه در لغت نامه آمده است: “دمبلگ: یكی از ساز-های رایج در دربار خسروپرویز كه به صورت طبل كوچكی است. در دوران ساسانیان، به یك نوع سازایرانی ضربه ای كه شبیه به تنبك امروزی بوده است، “دُنبَلَك” یا “دُمبَلَك” می گفتند و “دنبك” و “دمبك” واژه ای است پهلوی، و احتمال دارد كه “دنبك” و “دمبك” صورت تغییر شكل یافته ی آن باشد.
آنچه مسلم است كثرت این نام ها نشان از كاربرد این سازایرانی در زمان ها و مكان های گوناگون دارد. یكی از همین نام ها كه در فرهنگ های گوناگون اشاره شده است “تَبَنگ” می باشد. دكتر محمد معین به نكته ی جالبی اشاره كرده است: “از شرح آنندراج چنین بر می آید كه “تنبك” و “دنبك” تغییری است از همان تبنگ…” در ضمن در كتاب ها و دیوان های شعر چندین شاعر به نام های گوناگون تنبك اشاره شده است كه ما به دو تا از آنان اشاره می كنیم: “خدایا مطربان را انگبین ده برای ضرب دستی آهنین ده” – مولوی “تنبك محفل ارباب وفا را بردار بلبل باغ دلی، شور و نوا را بردار”
تنبك علاوه بر موسیقی سنتی امروز ایران، در موسیقی نواحی ایران نیز نواخته می شود. نام این سازایرانی در استان هرمزگان “تمپك” است، كه به نظر نگارنده از حیث بحث لغوی با همین نام “تمپو” نباید بی ارتباط باشد. رد پای سازهای مشابه تنبك در دیگر نقاط دنیا نیز مشاهده می شود. مثلاً سازی شبیه تنبك در كشمیر با نام “تنبك نَری” نواخته می شود و “نری” در زبان محلی آنجا به معنی سفالی است. همچنین سازی به صورت یك جفت تنبك در مالزی با نام “گِدُمبَك” نواخته می شود. “تمپو” ی تركیه كه از نظر ساختمان و نحوه ی نوازندگی با “تمپو” ی مصری كمی اختلاف دارد، “دومبِلِك” نامیده می شود كه در حقیقت لهجه ای از نام باستانی “دمبلك” است. در آخر اشاره می كنیم كه سازی مشابه “تمپو” در یونان نواخته می شود و نامش “توبِلِكی” است.
در معنی واژه ی تنبك دو نظر وجود دارد. یكی می گوید كه واژه ی تنبك از صدای این سازایرانی، یعنی از تركیب دو عبارت “تن” و “بك” به دست آمده است و”تن” (یا “تم”) صدایی است كه از نواختن ضربه ای به ناحیه ی مركزی پوست تنبك بیرون می آید و “بك”، نواختن ضربه ای به ناحیه ی كناره ی پوست . این در حالی است كه محمد علی امام شوشتری، در كتابش، ایران گاهواره ی دانش و هنر، ص ۱۴۱ نظر دیگری دارد: “… واژه ی تَنبوراز تیكه “تنب” و پسوند “ور” ساخته شده است. “تنب” به معنی برآمدگی است و واژه ی “تنبان” به معنی “سرین پوش” و “تنبك” ساز مشهور، … همگی از این ریشه اند…”. به نظر نمی رسد، اطلاق “تنبك” به این سازایرانی بهترین پیشنهاد برای جلوگیری از چند اسمی بودن این مهمترین ساز كوبه ای پوستی ایران است.