موسیقی ایرانی سالها قبل از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در بین مردم این سرزمین در جریان بوده است. ایران خاستگاه موسیقیهایی غنی و متنوعی بوده است و تقریباً تمامی اقوام ایرانی دارای موسیقی محلی خاص خود هستند. موسیقی در ایران سابقهای دیرینه دارد و به دوران ایران باستان باز میگردد. موسیقی سنتی ایران به عنوان یکی از مؤلفههای فرهنگ و هنر ایرانی به شمار میرود. موسیقی سنتی ایرانی یا موسیقی اصیل ایرانی یا به عبارتی دیگر موسیقی کلاسیک ایرانی شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها می باشد و به عنوان موسیقی دستگاهی نیز شناخته میشود.
بخش بزرگی از آسیای میانه (شامل: افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان) متأثر از موسیقی ایرانی بوده است. هرکدام از کشورهای آسیای میانه به سهم خود تأثیر به سزایی در شکلگیری موسیقی سنتی ایران داشتهاند.
بعد از جدایی موسیقی ایرانی از موسیقی عربی و ترکی (به طور کلی موسیقی عثمانی) و تحول مقام به دستگاه، برخی از دستگاهها (نظیر سهگاه، چهارگاه، راست پنجگاه، و همایون) نامشان را از همین گوشهها گرفتند و مفهوم گوشه نیز تغییر کرد. شروع جدایی موسیقی ایران از عثمانی احتمالاً به دورهٔ تیموریان بر میگردد. در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی (مصادف با حکومت ایلخانیان و تیموریان در ایران)، در موسیقی شرق آناتولی مفهوم مقام رشد پیدا کرد و این موسیقی، با آنچه در ایران و هرات (افغانستان امروزی) نواخته میشده تفاوت پیدا کرد. از دید رافائل کیزوتر، همزمان با این تحولات موسیقیدانان ایران به واسطهٔ ارتباطشان با غرب تصمیم به تغییر اساسی در تئوری موسیقی خود گرفتند و تنها نام دوازده مقام و شش آواز اصلی را نگاه داشتند و برای تمام مفاهیم دیگر نامهای فارسی ساختند تا جایگزین نامهای عربی کنند. یکی از نتایج این تحولات، پیدایش دستگاههای موسیقی (به عنوان نوع جدیدی از تقسیمبندی ملودهای موسیقی ایرانی) و نتیجهٔ دیگر آن، شکلگیری ردیف بود.
نوازندگان مطرح و بزرگ موسیقی سنتی ایران باستان عبارتند از: باربد، نکیسا و رامتین
ردیف
در مهرماه ۱۳۸۸ ردیفهای موسیقی سنتی ایران بهعنوان نخستین پروندهٔ مستقل ایران در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شد. ردیف دستگاهی موسیقی امروز ایران، از دورهٔ آقا علیاکبر فراهانی باقی مانده است. آقا علی اکبر فراهانی یکی از نوازندگان مطرح تار در دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار بود که به واسطهٔ میرزا تقی خان امیر کبیر برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس این موسیقی توسط آقا غلامحسین برادر زاده آقا علیاکبر به دو پسر ایشان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخته شد. آنچه که از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفاده بیشتری قرار می گیرد و معروفتر می باشد، دستهبندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواختهها و آموزشهایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود.
ردیف به مجموعهای از آهنگها و نغمات موسیقی گفته می شود و به هر یک از این آهنگها یک گوشه گفته میشود. هر گوشه جزئی از یک یا چند دستگاه یا آواز دانسته میشود. به عبارتی دیگر ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هممعنی می باشد.
یک مجموعهٔ ردیف، مجموعه مثالهایی موسیقایی از هر کدام از گوشههای یک دستگاه است که بیانگر نسبت نتهای مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است. گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شدهاست. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
دستگاه
موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه می باشند که این هفت دستگاه عبارتند از : شور، همایون، ماهور، نوا، سهگاه، چهارگاه و راستپنجگاه
واژه «دستگاه» که به احتمال زیاد از زمان سلسله قاجاریه در موسیقی ایرانی معمول شده، در حقیقت جایگزین واژه «مقام» گردیده است. این واژه خود از دو کلمه «دست» و «گاه» ترکیب یافتهاست. در موسیقی قدیم ایران، «گاه» به معنای پرده ساز بوده است. بنابراین دستگاه یعنی چگونگی قرار گرفتن انگشتان دست بر روی پردههای ساز می باشد که در هر مقامی شکل خاص خود را داشته است. هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پردههای مختلف است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه تشکیل شده است.
گوشه
تا پیش از آنکه موسیقی ایران و دیگر کشورهای اسلامی مسیرشان از هم جدا شود، موسیقی در تمام این نقاط بر اساس مقامها توضیح و آموزش داده میشد. موسیقی ایرانی به دوازده مقام اصلی که در متون مختلف با لفظ «پرده» اشاره میشد. علاوه بر دوازده مقام اصلی و شش آواز، بیست و چهار «شعبه» وجود داشته که در برخی متون به آنها نیز «گوشه» میگفتهاند. اینطور به نظر میآید که از بعد از حکومت مغولها نیز از لفظ «گوشه» برای اشاره به مقام استفاده میشده است.
مفهوم گوشه در موسیقی ایرانی همواره ثابت نبوده و به خصوص در نتیجهٔ تحول مقام به دستگاه مفهوم آن تغییر کرده است. هر گوشه جزئی از یک یا چند دستگاه یا آواز شناخته میشود. از گوشهها برای خلق قطعههای موسیقی استفاده میشود. گوشهها معمولاً به شکلی ثابت برای آموزش ردیف به کار میروند اما در زمان اجرا میتوانند سوژهٔ بداهه نوازی و خلق آهنگهای جدید باشند.
در موسیقی اصیل ایرانی معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند. گوشه از پائین به بالا (از محدوده صدای بم به سمت محدوده صدای زیر)، پشت سر هم چیده میشوند. گوشهای که وسعت صوتیاش از همه پائینتر (بم تر) است معمولاً به عنوان اولین گوشه قرار میگیرد و «درآمد» نامیده میشود. گوشههای دیگر هر کدام به ترتیب محدوده صوتی، در دنبالهٔ درآمد قرار می گرند و به ترتیب ردیف میشوند.
تعداد گوشهها هم در ردیفهای مختلف تفاوت دارد چنان که مثلاً در ردیف میرزا عبدالله ۲۵۰ گوشه برشمرده شدهاست، اما در ردیف آوازی محمود کریمی تنها ۱۴۵ گوشه آمدهاست. نام گوشهها میتواند نمایانگر مقامی باشد که گوشه از آن مشتق شده، یا ارتباط گوشه با گوشههای دیگر را نشان دهد. با این حال، برخی گوشههای دستگاههای مختلف که نام مشابه یا نزدیک دارند ارتباط چندانی به هم ندارند. کارکرد گوشهها نیز با هم تفاوت دارد؛ برخی گوشهها به دلیل اهمیت و کاربرد بیشترشان «شاهگوشه» نامیده میشوند، و تعدادی از گوشهها به جهت این که امکان پردهگردانی به دستگاههای دیگر را فراهم میکنند حائز اهمیت هستند.